,

از جملات مجهول با فاعل استفاده نکن!

این دو جمله رو ببینین: «این مقاله توسط محسن علوی نوشته شده است.» و «محسن علوی این مقاله را نوشته است.» کدوم بهتره؟ شما هم با من موافقین که دومی؟ پس بهتره شما هم از جملات به شیوه مجهول کمتر استفاده کنیم.
خیلی سریع رفتم روی آخر مطلب؟ خب بذارین از اول شروع کنیم. ما جملات رو می‌تونیم با ساختارهای متفاوت بنویسیم. صورت معمول نوشتن جملات، استفاده از همین افعال و … معلوم هست که می‌شناسینمشون. یعنی اول فاعل میاد بعد مفعول و بعد فعل و چیزهایی از این دست. تو حالت عادی بعد از مفعول «را» میاد.

جمله مجهول چیه؟

گاهی ما می‌خوایم به هر دلیلی فاعل یه جمله رو ننویسیم. مثلا برامون مهم نیست که چه کسی مقاله رو نوشته. یا به هر دلیلی نمی‌خوایم به مخاطب این رو بگیم. پس به جای اینکه بگیم «فلانی این مقاله رو نوشته» فقط می‌گیم «این مقاله نوشته شده». تو حالت اول تاکید روی نقش فاعل (در اینجا فلانی) بوده. در حالی که تو حالت دوم تاکید رو خود مفعول (در اینجا مقاله) هست.

پس جمله مجهول با فاعل چیه دیگه؟

خب چیزی که توضیح دادیم که فاعل تو جمله مجهول حذف شده. پس تیتر این مقاله چی می‌گه؟ مثالش میشه همون که توی اول مقاله نوشتم. «این مقاله توسط محسن علوی نوشته شده است.» این جمله ساختارش همون ساختار جمله مجهوله. با این حال ما اسم فاعل رو هم توش آوردیم. اینجا ما می‌خوایم هم تاکید رو مفعول باشه و هم به فاعل اشاره کنیم. به این ساختار تو انگلیسی می‌گن passive voice یا صدای منفعل! از اینجا به بعد ما هم بهش بگیم صدای منفعل؟ خوبه.

چرا نباید از صدای منفعل استفاده کنیم؟

من قطعا متخصص ادبیات و زبان فارسی نیستم. توضیحاتی که تا اینجا دادم هم شاید خیلی منطبق بر تعریف‌های علمی و دقیق نباشه. فقط سعی کردم چیزی که درک شهودیم هست رو توضیح بدم. حتی مطمئن نیستم این ساختار تو زبان فارسی اسم هم داره یا نه. با این حال می‌تونم دو تا دلیل خوب بهتون بگم که نباید از این ساختار استفاده کنیم. یا حداقل بهتره که استفاده از این ساختار توی متن مقالات کم باشه. در کل توصیه اینه که کمتر از 10 درصد جملات این ساختار رو داشته باشن. یعنی توی یه مقاله 1000 کلمه حداکثر 4 یا پنج جمله می‌تونن صدای منفعل باشن!

1. صدای منفعل به کلمات بیشتری نیاز داره.

توی این ساختار ما مجبور به استفاده از کلمات بیشتری می‌شیم. در نتیجه طول جملات بیشتر می‌شه. کسی هست که با سئو آشنا باشه و ندونه که این بده؟ مثال بزنم:

  1. «شما جمله‌ رو با کلمات کمتری می‌نویسید.»
  2. «جمله با کلمات کمتری توسط شما نوشته خواهد شد.»

دو تا جمله بالا رو مقایسه کنید. چه از نظر تعداد کلمات، چه از نظر تعداد کاراکتر و چه از نظر تعداد پیکسل صفحه جمله با ساختار استاندارد کوتاه‌تره. در حالی که هر دو جمله یه پیام رو می‌رسونن.

2. صدای منفعل، ساختار پیچیده‌تریه

مغز همیشه ساختارهای ساده رو ترجیح می‌ده. چه نیازی هست که پیچیده حرف بزنیم؟ ما زبان رو به صورت شنیداری توی خانواده و … یاد گرفتیم. درنتیجه همون ساختار معمولش برامون قابل فهم‌تره. انتظار داریم اول فاعل رو بشنویم بعد مفعول بعد فعل. در حدی که گاهی تو مدارس وقتی به خاطر ساختار شعر و … جای اینا عوض می‌شه معلم‌ها همون شعر رو با تغییر جای کلمات برای دانش‌آموزها ترجمه می‌کنن.

مخاطب واسه فهمیدن جمله با ساختار منفعل، انرژی بیشتری مصرف می‌کنه. نیاز داره که بیشتر حواسش رو جمع کنه. بخشی از حواسش رو باید بده تا ساختار جمله رو بفهمه. در نتیجه ممکنه انتقال مفهوم سخت‌تر باشه.

خب چرا سخته؟ چون تو این ساختار ما اول می‌شنویم که کی تاثیر پذیرفته و بعد می‌شنویم که کی تاثیر گذاشته. این با درک شهودی و منطقی ما متفاوته. ما انتظار داریم علت قبل از معلول بیاد. (منو بگیرین تا از سئو نرفتم تو فلسفه!)

چطور از ساختار صدای منفعل استفاد نکنیم؟

فرض کنیم کسی متنی نوشته و ما باید اصلاحش کنیم. توی این متن ساختار منفعل استفاده شده. ما چه کاری می‌تونیم انجام بدیم؟

تقریبا همیشه میشه جمله رو با ساختار فعال (همون ساختار معمولی و عادی جملات) بازنویسی کرد. کافیه فعل رو یه مقدار تغییر بدیم و فاعل و مفعول رو بذاریم سر جای خودشون. توی این ترکیب کار سخت، تغییر فعله. با یه مثال پیش بریم:

زمان فعلساختار منفعلساختار فعال
ماضی سادهیک کتاب توسط من خریداری شده است.یک کتاب خریدم.
ماضی استمرارییک کتاب توسط من خریده می‌شد.یک کتاب می‌خریدم.
ماضی بعیدیک کتاب توسط من خریده شده بود.یک کتاب خریده بودم.
ماضی نقلییک کتاب توسط من خریده شده است.یک کتاب خریده‌ام.
ماضی مستمریک کتاب توسط من داشت خریده می‌شد.داشتم یک کتاب می‌خریدم.
مضارع اخبارییک کتاب توسط من خریده می‌شود.یک کتاب می‌خرم.
مضارع التزامیباید یک کتاب توسط من خریده شود.باید یک کتاب بخرم.
مضارع مسترمیک کتاب دارد توسط من خریده می‌شود.دارم یک کتاب می‌خرم.

وقتی تونستین فعل رو تغییر بدین دیگه بقیه جمله کاری نداره. با این مثال هم به نظرم روشنه که چه بلایی باید سر فعل‌ها بیاد.

یعنی هیچ وقت از جملات با ساختار منفعل یا مجهول استفاده نکنیم؟

هر ساختاری که توی زبان هست، حتما کاربردهای خودش رو داره. بنابراین من نمی‌گم هیچ وقت سراغ این ساختار نریم. به هرحال بیماری که نیست! فقط دارم می‌گم توی استفاده از این ساختار نباید زیاده‌روی بشه.

گاهی واسه ما مهم خود کاره و اصلا مهم نیست کی انجامش داده. مثلا می‌گیم «قرارداد امضا شده است.» برای ما مهم نیست که کی قرارداد رو امضا کرده. گاهی واقعا تاکید روی مفعول برامون اهمیت بیشتری داره تا فاعل. مثلا: «این کیک خوشمزه توسط محسن پخته شده است.» واسه ما مهم نیست که واقعا محسن کیک رو پخته یا نه. چیزی که مهمه اینه که این کیک پخته شده و خوشمزه است. حالا اگه پیگیری آره محسن هم این رو پخته ولی اصلا مهم نیت. کیکت رو بخور!

نتیجه‌گیری

خب این همه روده درازی کردیم و حرف زدیم که چی؟ بالاخره چی‌کار کنیم؟

از ساختار مجهول فقط وقتی استفاده کنیم که واقعا لازمه. در هر صورت بهتره که کمتر از ۱۰ درصد جملاتمون دارای ساختار مجهول باشند.

محسن علوی
0 replies

نظر دهید

می‌خوای نظر بدی?
پس نظرت رو بنویس!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *