,

متاسفم اما شما مدیر محصول نیستید!

افراد زیادی ادعا می‌کنند که مدیر محصول هستند. حتی ممکن است در این پوزیشن شغلی در شرکت‌های خوبی هم مشغول به کار باشند. اما در نهایت تعداد زیادی از این افراد درواقع مفاهیم محصول را درک نمی‌کنند. در یک ماه گذشته که درگیر مصاحبه با شرکت‌های مختلف بودم، با موارد زیادی روبرو شدم که شخص مصاحبه کننده نیز درکی از مفاهیم محصول و مدیریت محصول نداشت.

در این مقاله ۷ اشتباه رایج را دیدم که به نظر من هم در موارد زیادی در ایران این اشتباهات وجود دارد. اگر شما هم یکی از این هفت اشتباه را مرتکب می‌شوید، متاسفم اما شما مدیر محصول نیستید!

اگر یکی از این ۷ ویژگی را دارید مدیر محصول نیستید

۱. به ذی‌نغعان و خصوصا مدیران شرکت اجازه می‌دهید برای نحوه ایجاد ویژگی‌های محصول تصمیم بگیرند

یکی از مهمترین افرادی که به عنوان مدیر محصول روزانه با آنها در ارتباط خواهید بود ذی‌نفعان محصول و خصوصا مدیران شرکت هستند. این افراد نیز به محصول علاقه بسیار زیادی دارند. درنتیجه در موارد زیادی سعی می‌کنند راه‌هایی را برای نحوه ایجاد ویژگی‌های جدید به تیم دیکته کنند. این پیشنهادات معمولا بسیار متعصبانه هستند و بطور کلی هیچ دیتایی از این پیشنهادات پشتیبانی نمی‌کند.

مدیر محصول واقعی نحوه ایجاد ویژگی را از ذی‌نفعان یا مدیران دریافت نمی‌کند. بلکه شما باید فقط یک سوال ساده بپرسید: «چرا؟» بعد از آن باید اینقپر به پرسیدن ادامه دهید تا پاسخ راضی‌کننده‌ای دریافت کنید. اگر بقیه می‌دانستند که نیاز واقعی چیست به شما نیازی نداشتند. وظیفه مدیر محصول کشف نیاز و «چرایی» خواسته‌های ذی‌نفعان است نه «چگونگی» آن. مانند یک پزشک یا یک طراح عمل کنید. متخصص شما هستید. دی‌نفعان و مدیران نباید «چگونگی» را به شما تحمیل کنند.

۲. راه‌حل را دوست دارید نه مشکل را

مدیرمحصول قرار است مشکلات یک کسب‌وکار / کاربر را حل کند. برای پیدا کردن راه‌حل باید تحقیق کنید، با کاربران مصاحبه کنید، داده‌ها را تجزیه و تحلیل و حتی پیش‌بینی کنید. باید عمیقا مشکل را کندوکاو کنید تا به پاسخ برسید. فقط پس از درک عمیق مشکل است که می‌توانید بگویید کدام راه‌حل مناسب است.

هیچ راه‌حل همیشه درستی وجود ندارد. راه‌حلی که در یک سناریو کار می‌کند ممکن است در مساله دیگری کارساز نباشد. باید شرایط هر مساله و دیتاهایی که از تحقیقات کسب کرده‌اید توجه کنید.

عاشق راه‌حل نشوید. راه‌حل‌ها متنوع و موقتی هستند. عاشق مشکلات شوید!

۳. از داده‌ها برای تصمیم‌گیری استفاده نمی‌کنید

بدیهی است؟ به هیچ وجه! مدیران محصول زیادی تقریبا به هیچ داده‌ای دسترسی ندارند. در برخی شرکت‌ها به صورت کلی هیچ کس در تیم محصول به داده مشتریان واقعی حتی در حد گوگل آنالیتیکس هم دسترسی ندارد. در این شرایط فردی که در پوزیشن مدیر محصول قرار دارد صرفا با استفاده از همدلی با کاربران کار را پیش می‌برد.

مدیر محصول نیز گاهی تصمیمات شمی-شهودی می‌گیرد. این بد نیست. اما به یاد داشته باشید که یک مدیر محصول واقعی معمولا براساس دیتای واقعی تصمیم می‌گیرد. ما داستان تعریف نمی‌کنیم! (حتی در زمان نوشتن یوزر استوری). بعلاوه مدیر محصول حتی دیتا را هم به صورت خام ارائه نمی‌دهد. یک ربات بهتر از همه ما می‌تواند این کار را انجام دهد. وظیفه مدیر محصول این است که مانند یک کارآگاه یا یک بیمار پارانوئید (هر کدام را شما دوست دارید انتخاب کنید) با دیتا برخورد کند. مرتبا باید بپرسید چرا. تا طمانی که دلیل هر چیزی را در دیتای دریافتی متوجه نشدید متوقف نشوید.

۴. نمی‌توانید یک وایرفریم طراحی کنید.

به احتمال بسیار زیاد شما در تیمتان طراحان ux/ui حرفه‌ای دارید. افرادی که تخصصشان طراحی است و معمولا آنها هرچیزی از جمله وایرفریم‌ها را طراحی می‌کنند. این موضوع ایرادی ندارد. اما شما به عنوان مدیر محصول باید قادر باشید حداقل یک وایرفریم طراحی کنید. باید بتوانید ایده خود را از طریق وایرفریم به طراحان منتقل کنید تا آنها بتوانند با هر جادویی که بلدند به آن جان بدهند.

به نظر من بهتر است که با نرم‌افزارهای طراحی محصول مثل فیگما، ادوبی ایکس‌دی یا اسکچ آشنا باشید. یا حداقل بتوانید به راحتی با نرم‌افزارهایی مثل بالزامیک یا درا کار کنید. با این حال حتی اگر بتوانید طرح وایرفریم را روی کاغذ بکشید هم کافی است. ولی مدیر محصولی که حتی نمی‌تواند یک وایرفریم بکشد، مدیر محصول نیست!

اگر مقاله اصلی را از این لینک خواندید در این قسمت جملاتی دارد که من با آنها موافق نیستم.

۵. معیار موفقیت پروژه را پیش از آغاز مشخص نمی‌کنید

معیارهای موفقیت پروژه قطب‌نما و ستاره قطبی پروژه هستند. از همان زمان معرفی کانسپت باید معیارهای موفقیت مشخص باشند. اگر اتفاق عجیبی نیفتد و چیزی به شدت تغییر نکند، معیارهای

در مرحله مفهوم، مهم است که معیارهای موفقیت خود را تعریف کنید (قطب شمال) و آن را تغییر ندهید مگر اینکه چیزی به شدت تغییر کند. من مدیران محصول را می شناسم که به تعریف معیارهای موفقیت در حال حرکت بسته به پاسخ اعتقاد دارند. اما به عنوان یک مدیر محصول، شما باید تمام پارامترها را بررسی کرده باشید و پاسخ را پیش بینی کنید و اهداف خود را بر اساس آن تعیین کنید، معیارهای موفقیت شما نیز به تیم بازاریابی و تیم عملیات کمک می کند تا بر اساس آن برنامه ریزی کنند.

۶. معیارهای عملکردی محصول را به صورت متناوب بررسی نمی‌کنید

برخی از مالکان محصول تصور می‌کنند کار مالک محصول با تولید محصول به پایان می‌رسد. در واقع این تصور درست نیست. بلکه کاملا برعکس کار واقعی مالک محصول از این نقطه آغاز می‌شود. تولید و انتشار یک محصول جدید بخش ابتدایی و نسبتا آسان چرخه عمر محصول است. کار مهم‌تر و سخت‌تر ایجاد بهبود‌های پیاپی است. به عنوان مالک محصول باید برای موفقیت محصول خود معیارهای شفاف و مشخصی داشته باشید. همچنین باید مرتبا و با وسواس این معیارها را بررسی کنید. فقط از طریق پیگیری هرروزه این معیارهاست که متوجه می‌شوید آیا محصول در مسیر درستی قرار دارد یا نه. همچنین نسبت به راه‌های دستیابی به معیارهای محصول نیز حساس باشید و مرتبا آن‌ها رابررسی کنید.

۷. از چرخه عمر محصول پی‌روی نمی‌کنید

در کار خودبه عنوان مالک محصول، بارها با فشار مدیران یا ذینفعان مواجه خواهید شد تا از یک مرحله بگذرید و به مرحله بعدی بروید. اجازه ندهید دیگران فرآیند توسعه محصول شما را دیکته کنند. این دستورالعمل‌ها / گام‌ها در دستیابی به موفقیت ضرروی هستند و هر قدم کوچک مهم است. زمان بخواهید اما مطمئن شوید که روند خود را دنبال می کنید و اطمینان حاصل کنید که از روند خود راضی هستید.

منبع: یوایکس دیزاین

0 replies

نظر دهید

می‌خوای نظر بدی?
پس نظرت رو بنویس!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *